برند چیست وظایف برند چیست،
نام تجاری چیست؟
شاید بتوان به جرات گفت که بارزترین عمارت حرفهای بازاردانان قابلیت و توانایی آنها در ایجاد، حفظ مراقبت و ارتقای نام تجاری است.
بازاردانان اعتقاد دارند: تعیین نام تجاری هنر و بنیان بازاردانی است.
انجمن بازاردانان نام تجاری را چنین تعریف میکند:
بک نام تجاری یک نام، اصطلاح، علامت، نشان یا طرح یا ترکیبی از اینهاست که برای شناسایی کالاها یا خدمات فروشنده یا گروهی از فروشندگان و متمایز کردن این کالاها و یا خدمات از کالاها یا خدمات رقبا بهکار میرود. بهطور خلاصه نام تجاری سبب شناسایی فروشنده یا سازنده میشود. نام تجاری میتواند یک نام، یک علامت، نشان و یا سمبل دیگری باشد. فروشنده براساس قانون علامت تجاری حق استفاده همیشگی از نام تجاری را در اختیار دارد.
بدینترتیب نامهای تجاری جدای از داراییهایی نظیر مجوز بهرهبرداری، حق طبع و...هستند که از مدت زمان اعتبار خاصی برخوردار هستند. یک نام تجاری تعهد دائمی یک فروشنده را برای ارائه مجموعهای از ویژگیها، مزایا و خدمات خاصی را به خریداران میرساند. بهترین نامهای تجاری حاوی تضمین کیفیتاند. اما یک نام تجاری میتواند سمبل موارد پیچیدهتری هم باشد مانند: ویژگی محصول، مزایای محصول، فرهنگ استفاده از محصول و شخصیت استفادهکننده از محصول.
●ارزش مارکگذاری محصولات
سیاست مارکگذاری محصولات نهفقط برای تولیدکنندگان بلکه برای خردهفروشان و مصرفکنندگان نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای خردهفروشان به این دلیل اهمیت دارد که مشتریان، محصولات مورد نیاز خود را از فروشگاههایی که مارک دلخواه آنها عرضه میکنند، خریداری میکنند. بعضی از خردهفروشان، نام تجاری خاصی را انتخاب میکنند و بدینوسیله وفاداری بیشتر مشتریان خود را بهدست میآورند؛ مانند فروشگاههای زنجیرهای که با استفاده از نام تجاری خود محصولات مصرفی را در نواحی مختلف تهران به فروش میرسانند. با این حال مصرفکنندگان ممکن است بیشترین استفاده را از مارکگذاری محصولات بکنند زیرا با تشخیص محصولات رقیب از طریق علائم تجاری، خرید خود را بهتر انجام میدهند. آنها میتوانند محصولاتی را که رضایتشان را جلب نکرده، خریداری نکنند و به مارکهایی که رضایت آنها را فراهم کرده، وفادار بمانند.
● راهبردهای نامگذاری
شرکتها برای نامگذاری محصولات میتوانند از راهبردهای مختلفی استفاده کنند. این راهبردها عبارتند از: ۱) نامگذاری تولیدکننده ۲) نامگذاری عمدهفروشان و خردهفروشان ۳) شیوههای نامگذاری مختلط و ۴) نامگذاری ژنریک.
● نامگذاری تولیدکننده
در این روش، تولیدکننده از دو شیوه نامگذاری استفاده میکند.
روش اول نامگذاری واحد برای چند محصول است. این روش نامگذاری خانوادگی نیز نامیده میشود. (مانند تولیدات دلپذیر، یکویک و ویتانا)
این شیوه مزایای متعددی دارد. مصرفکنندگانی که از سس سالاد دلپذیر راضیاند، ممکن است به خرید مرباجات دلپذیر نیز گرایش نشان دهند. با استفاده از این شیوه، هزینه کمتری برای تبلیغات صرف میشود، به همین دلیل انتخاب نشان یکسان برای محصولات مرتبط با هم بهطور فزایندهای افزایش یافته است. همچنین نامگذاری واحد سبب میشود تا خردهفروشان بپذیرند که محصولات را عرضه کنند. خردهفروشی که مشاهده میکند مصرفکنندگان از رب گوجهفرنگی چینچین راضیاند، عرضه سس گوجهفرنگی چینچین را نیز راحتتر میپذیرد.
با این حال این شیوه معایبی نیز دارد. عملکرد ضعیف یک محصول ممکن است بر روی اقلام دیگر خط تولید که دارای همین نام و نشان هستند اثر منفی داشته باشد. مثلا اگر ثابت شود که در تولیدات دلپذیر مواد افزودنی و نگهدارنده بیماریزا وجود دارد، سبب از بینرفتن تصویر کلی دلپذیر میشود و همه تولیدات دلپذیر زیر سوال میرود.
روش دیگر انتخاب نام اینگونه است که برای هر محصول نام و نشان مجزایی انتخاب میشود. این راهبرد وقتی مفید است که هر نام در بخشی از بازار عرضه شود. مانند گروه صنعتی بهشهر که مارکهایی مانند نسیم و پونه برای خمیردندان و نامهای مختلفی برای شویندهها، شامپو و اقلام دیگر انتخاب کرده است. در اینگونه نامگذاری نسبت به روش نامگذاری واحد هزینههای بالاتری پرداخت میشود زیرا شرکت باید برای مصرفکنندگان و خردهفروشان هر مارک محصول جدید، تبلیغات جداگانهای انجام دهد. مزیت این شیوه آن است که هر نام محصول، ویژه یک بخش از بازار است و ریسک عدم موفقیت یک محصول بر روی محصولات دیگر را از بین میبرد.
نامگذاری خصوصی برای متقاضیان خردهفروش یا عمدهفروش محصولات
در این روش، شرکتها محصولات تولیدشده را با مارک مورد درخواست عمدهفروش یا خردهفروش عرضه میکنند.
برای مثال در فروشگاههای تعاونی و سپه بسیاری از اقلام را با نام و مارک موردنظر آنها تهیه و عرضه میکنند.
تولیدکنندگان زمانی از این شیوه مارکگذاری استفاده میکنند که خردهفروشان دارای شعبههای زیادی بوده و به نیکی شهره باشند.
خوبی استفاده از این شیوه برای تولیدکننده آن است که هزینههای رایج تبلیغ به خردهفروش یا عمدهفروش منتقل میشود.
ناگفته نماند که اینکار مستلزم خطرپذیری است.
چون فروش تولیدکننده به شکل زیادی به فعالیتهای خردهفروش یا عمدهفروش وابسته میشود.
● نامگذاری مختلط
راهبرد نامگذاری مختلط روشی است که بین دو روشی که پیشتر بیان شد. برخی از تولیدکنندگان محصولات خود را با مارک و نام خود نامگذاری کرده و برخی دیگر را با نام و مارک خردهفروش یا عمدهفروش مارکگذاری میکنند.
این روش نامگذاری محصولات بستگی به قوتها و ضعفهای درون سازمانی و فرصتها و ضعفهای برون سازمانی دارد.
● نامگذاری ژنریک (بدون مارک)
در این شیوه، تولیدات بدون مارک خاصی و تنها با ذکر مشخصات محصول مانند قارچ، لوبیا، نخودفرنگی، کفش و مانند این به بازار عرضه میشود. به زبان سادهتر روی بستهبندی محصول شرح محتویات آن نوشته میشود و محصول مورد نظر فاقد هرگونه مارک یا علامتی است.
مزیت این روش آن است که میتوان قیمتها را با تخفیف چشمگیری عرضه کرد. در سالهای گذشته در ایران از این شیوه مارکگذاری برای عرضه داروها استفاده شده است.
● نام تجاری مناسب
هنگام انتخاب نام تجاری مناسب که کار دشواری است، چند معیار باید در نظر گرفته شود:
الف) نام تجاری باید مزایای محصول را توصیف کند؛ مانند تیغ تیز و دستمال لطیف که صفات برجسته این محصولات را توصیف میکند.
ب) مارک محصولات باید گیرا، گویا و رسا باشد و در خاطرهها بماند، مانند پودر برف، صابون عروس، اتومبیل سمند که برف سفیدی را، عروس پاکی را و سمند حرکت و سرعت را تداعی میکنند. معمولا هنگام انتخاب یک نام خاطرهانگیز توسط یکی از رقبا ما نیز درصدد نام مشابهی برمیآییم.
پ) مارک محصول باید مناسب با فعالیت شرکت با تصویر ذهنیای از محصول باشد. مزه، زمزم، بهنوش و شادنوش بیانکننده گوارابودن و سلامت محصولات غذایی است.
ت) سهولت تلفظ: تمام طبقات مختلف مصرفکنندگان احتمالی باید بتوانند به سهولت و بدون اشکال آن را بهدرستی تلفظ نمایند. بهطوری که پس از مدتی جزو زبان مادی و روزمره ایشان گردد.
س) یاد ماندن: نام کالا باید طوری باشد که مردم بهراحتی آن را به خاطر سپرده و در موقع لزوم فراموش نکنند زیرا اگر در موقع خرید، نام کالا فراموش شده باشد، بسیاری از مردم به علت شرم از خرید صرفنظر میکنند و راضی نمیشوند مدتی وقت فروشنده را بگیرند تا با دادن علائمی نام آن را بهیاد آورند.
ش) سهولت تبلیغ: یکی از عوامل موثر در انتخاب نام، سهولت استعمال آن در تبلیغات است، هم از نظر شفاهی هم از نظر کتبی.
● هر تفاوتی، تمایز نیست.
مایکل پورتر، شاید مشهورترین پروفسور مدرسه بازرگانی هاروارد در طول تاریخ این مدرسه است. او در طول سالها، صحبتهای زیادی درباره تمایز داشته است. او در آخرین مجموعه نوشتارهایش که با نام «درباره رقابت» منتشر شده، تکلیف کیفیت و شور و شوق برای خدمت به مشتریان و بهویژه مصرفکنندگان نهایی را تعیین کرده است.
او یکی از چیزهایی که در این باره گفته است، مفهومی است با نام «اثربخشی عملیاتی شرکت» که به زبان ساده، مفهوم اثربخشی عملیاتی این است که شما کارها و عملیاتی که رقبایتان انجام میدهند را بهتر از آنها انجام دهید.
این مفهوم بسیار ساده و بسیار اجرایی است (بهشرطی که مدیریت اثربخش باشد.) و این نوع اثربخشی میتواند یک منبع و منشأ مزیت رقابتی باشد چراکه بدین وسیله مصرفکنندگان کالاها و خدمات شما با تفاوتهای آشکاری در میان کالاها و خدمات شما و مدیریت شما آشنا میشوند که نتیجه آن وفاداری به آن کالاها و خدمات است.
در این باره «پورتر» مشاهده میکند که مدیران هرچه بیشتر خود را با هم مقایسه کنند، بیشتر شبیه به هم میشوند.
پس در نتیجه او پیشنهاد میکند بهجای اینکه شبیه هم شوید، موقعیت خود را بهگونهای انتخاب کنید تا از رقبایتان متمایز شوید و این کار به معنی پیداکردن یک نقطه تمایز منحصربهفرد و هدفمند در صنعت است. راستی تا فراموش نکردهام، بگویم که این نوشتار در کتاب مطرحی با نام «تمایز با نابودی» به شکل مفصلی توضیح داده شده است. (تمایز یا نابودی ـ ص ۷۰)
در این باره میتوان اینگونه ادامه داد که مدیران شرکتهای اثربخش در بازار امروز، چه ایرانی، چه اروپایی و چه چینی، نقطه تمایز خود را به زیبایی پیدا کرده و با کوشش هرچه تمامتر سعی در بهبود آن ویژگی در بازار میکنند که نتیجه این مدیریت اثربخش نیز در پایان سال در ترازنامه و صورت سود و زیان و از همه مهمتر رضایت مصرفکنندگان آنان هویداست. به زبان سادهتر میتوانم اینگونه بگویم که جنگ اقتصادی بازارهای گوناگون بر سر تمایز است و بس.