سازمانها باید کارکنانی واجد شرایط را بعنوان مدیر برندمنصوب نمایند تا همواره هویت و جایگاه برند خود را به طور موثری حفظ نمایند. آکر این سمتها را اینگونه معرفی می کند:The Brand Manager(1.
مدیر برند
نداشت معرفی کرد . وظیفه این فرد هم استراتژیک بود و هم تاکتیکی . او باید در همیشه از جایگاه برند مواظبت می کرد تا همواره آنرا با تلاشهای رسانه ای سازگار نگه دارد . مسئله اینجا بود که علی رغم اینکه کار او ماهیتی بلند مدت داشت اما آن نتایج سریعآ خواسته می شد.
The Brand Equity Manager(2.
مدیر ارزش برند
این مدیر مسئولیت ایجاد و حفظ هویت برند را بر عهده دارد . مدیرانی که جنبه تاکتیکی برندسازی را مدیریت نموده و استراتژیهای برند را به اجرا در می آورند.
The Domain Brand Manager (3.
مدیر دامنه برند
.این سازمانها معمولاً برند را به وسیله افراد مختلف و اهداف مختلف مدیریت می کنند این مدیر برای بهره گیری کامل از هم افزایی هویت برند در سازمان ارتباطاتی ایجاد می نماید و ناهماهنگی هارا حذف می کند
The Global Brand Manager (4.
مدیر برند در سطح جهانی
این مدیران در کشورهای مختلف مستقر شده و استراتژی برند شرکت را به اجرا می گذارند او استراتژی برند بین المللی را طراحی نموده و ثبات و همکاری بین مرزهای بین المللی را می افزاید
CEO( 5.
مدیر ارشد اجرایی
آورد.دیگر وظایف او شامل فروش، هزینه، سود و محصولات جدیدی است که با کار برندسازی در ارتباط است و همزمان کل سازمان را هدایت می کندکه همه این موارد از متمرکز شدن او روی برند جلوگیری می کند.
The Brand Champion (6.
مدافع برند
سازمانهایی که محصولات چندگانه دارند معمولاً از یک هیئت ارشد برای کنترل برند استفاده می کنند یعنی افراد کمی مسئول رده های گسترده ای از محصولات هستند که این امر درک عمیق از برند را مشکل می سازد برای حل این مشکل ازاین نقش استفاده می شود .به این معنا که یک فرد مسئول یک برندبه تنهایی می شود، او مسئول همه مسایل پیش آمده در آن برند است
The Category Manager( 7.
مدیر طبقه او مسئول برندی است که به یک رده خاص تعلق دارد . او مسئول خلق استراتژی و اجرای آن در همان رده است. او هماهنگی راتسهیل می نماید و هماهنگی تعدادی از آنها بسیار آسانتر از تعدادی مدیربرند است.
The Brand Committee( 8.
کمیته برند
.هویت و جایگاه برندرا تبیین نموده و اطمینان می یابد که به طور مناسبی با برند ارتباط برقرار می شود.کمیته همچنین هماهنگی و هم افزایی بین فعالیتهای برند سازی را تسهیل می نماید
The Communication Coordinator( 9.
هماهنگ کننده ارتباطات اگر هماهنگی یک مسئله و مشکل باشد از یک هماهنگ کننده ارتباطات استفاده می شود .همه ارتباطات تحت نظر یک نفر مدیریت می شود مسئله اینجاست که وظایف ستادی مختلف هنگام تمرکز، نا موثر به اجرا در می آیند.
منابع :
Aaker, D. (1998). Strategic market management. New York, USA. Wiley, cop
این کمیته مسئول هماهنگی در کسب و کار است
برای مسئولیت برنداستفاده می کنند از نظر تئوریکی او باید دیدگاه بلند مدت برند را بوجود
برای سازمانهایی که در کشورهای مختلف فعالیت می نمایند یعنی ماهیت بین المللی دارند
گاهی سازمانها دامنه گسترده ای از برندها را دارند