تکنیک های برندسازی
بخش هایی از کتاب مدیریت برند _ نویسنده: علی خویه
با توجه به این معانی میتوان تاکتیک برندسازی را مجموعه فنون و شیوههای جنگ و رزم در میدان برندسازی بین شرکتها و مؤسسهها برای پیشبرد هدفهای خویش دانست. اما تاکتیک برندسازی فقط منحصر به شیوههای جنگ برندسازی نمیشود، بلکه هر راهکار خلاقانه برندسازی که بتوان شیوههای موفقیت و پیروزی در برندسازی را تضمین کرد و راهکاری یافت تا اهداف مؤسسه یا فرد یا شرکت پیش رود، را نیز میتوان بهعنوان تاکتیکهای برندسازی محسوب کرد. درواقع جنگ برندسازی را میتوان همان رقابت نام و نشان در بازاریابی دانست که هر مؤسسه و سازمان و شرکتی تلاش میکند تا با برندسازی مؤثر به سودآوری برسد، این رقابت، یک رقابت برای بهدست آورن سهم بازار بیشتر و جذب مشتریان بیشتر و حفظ وفاداری مشتریان گذشته و ایجاد حس اطمینان و اعتماد به آنها است. در این رقابت برندسازی و بازاریابی علاوه بر اینکه باید اصول بازاریابی و مشتریمداری رعایت شود، متخصصان و مدیران باید بتوانند با تاکتیک خاصی نیز حرکت کنند، زیرا در صورت نداشتن تاکتیک بهزودی سهم بازار[۱] آنها کاهش یا سودآوری آنها مقطعی خواهد بود. درواقع در این رقابت مانند بازی شطرنج کسانی برنده هستند که علاوه بر دانستن اصول و مبانی بازاریابی و برندسازی بتوانند با تاکتیکهای خاصی نیز حرکت کنند. در ذیل برخی از واژههای مرتبط با تاکتیک در دنیای برندسازی بازخوانی میشود.
نتیجه:
بهطور کلی، مجموعه وسایل، ابزار و مضمونهایى که براى تحقق یک طرح استراتژیکى یا جلوگیرى از انجام نقشههاى حریف، بهکار گرفته مىشود، تاکتیک نام دارد. مانورها، ترکیبها، قربانیها، حملههای دوگانه، کیش و ماتها و حملههای برخاستى و غیره، عناصر و ابزار تاکتیک هستند[۲] اما تکنیک، فوت و فنها و شیوههای جزئی و درونی نقشههای اجرای امور است و بیشتر اجراییتر است. تاکتیک و استراتژی بیشتر جنبه فکری، بیرونی، مدیریتی و برنامهای دارند. علاوه بر این تکنیک بیشتر در تخصص مجریان برندسازی است، در صورتیکه تاکتیکها بیشتر وظیفه و تخصص استراتژیستها و مدیران عالی است. در تعریف کلاسیک استراتژی بیشتر به ریشههای نظامی این واژه اشاره میشود. از این منظر استراتژی، هنر فائق شدن و غلبه بر دشمن و شیوههای صفآرایی نیروهای ارتش برای تحقق این هدف است[۳]. ولی تاکتیک وسایل و ابزار و مضمونهای تحقق این اهداف استراتژیکی است.
استراتژیهای برندسازی نیز یک دانش فطری خلاقانه میتواند باشد که براساس این باور قرار دارد که سازمانها ناگزیرند بهطور دائم بر رویدادهای داخلی و خارجی و روند برندسازی سازمان نظارت کنند و در زمانهای مناسب و برحسب ضرورت تصمیمات برندسازی خود را با تغییرات وفق دهند.
هدف استراتژیهای برندسازی این است که برای سازمانها این امکان را به وجود آورد که بتوانند در دورههای بلند مدت به شیوهای موفقیتآمیز خود را با شرایط در حال تغییر وفق دهند. مدیران استراتژیست برندسازی به ضرورت باید افراد خلاق با بصیرت باشند که بتوانند هر لحظه این تغییرات را درک و عکس العمل خاصی را نشان دهند. علاوه بر این ارائه و اجرای تاکتیکهای تبلیغاتی از وظایف مدیران استراتژیست است.[۴]
[۱]. market share
[۲] . راه استادى شطرنج نوشته دکتر ماکس ایوه، ترجمه عوضعلى بهروزى و سیدمحمد کاظم مرتضوى، انتشارات فرزین.
[۳]. نکته کلیدی این تعریف محیط تهاجمی اتخاذ این شیوههاست یعنی در محیطی که دشمن وجود نداشته باشد. اصولاً غلبه بر دشمن و نبرد با شیوههای استراتژیک بیمعنی میشود. شاید بتوان این چارچوب را به محیط اقتصاد نیز تعمیم داد و استراتــژی را شیوههایی برای عرصههای رقابتی دانست و در محیطهای اقتصادی فاقد رقابت و حمایت شده آنرا ناکارآمد تلقی کرد. در محیط اقتصادی بسیاری از نمونههایی که در این تحقیق بررسی شدهاند عنصر رقابت با آن شدت و حساسیت که اتخاذ استراتژیهای هوشمندانه را ضروری کرده باشد در حال گذار به عرصههای رقابتی هستند و هنوز به انحاء مختلف از چترهای حمایتی برخوردارند.
[۴]. دکتر احمد روستا و علی خویه (۱۳۸۸)، مدیریت استراتژیک تبلیغات.
- ۰ نظر
- ۲۷ شهریور ۰۰ ، ۱۴:۲۸